مليكا جانمليكا جان، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

ملیکای عزیزم

دختر سیبی است؛که باید از درخت سربلندی چیده شود،نه در پای علفهای هرز..

دختر که باشی   نفس بابایی   لوس ِ بابایی   عزیز دردونه بابایی   حتی اگر بهت نگه .   دستت رو میذاره روی چشماشو میگه :  این تویی که به چشمای من سوی دیدن میدی    خلاصه دختر    یک کلام ....    نـــفــــس بـــابــــاســــت ...  دختر سیبی است؛ که باید از درخت سر بلندی چیده شود؛ نه در پای علف های هرز ...!     ابــرها به آسمان تکیــه مـے  کننـد . . . درختــان به زمیــن . . . و انســان ها به مهربـــانـے  هـم . . . ♥ صدای ...
23 دی 1393

هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی دخترم ملیکا جان

   غیر از مادر ..  خواهر یکی از عزیزترین موجوداته که میتونه کنارت باشه .    گاهی اوقات ...  آدم دلش یک آشپزخانه آرام  یک لیوان چای   و مادرش را می خواهد.     زن یعنی لبخند در هجوم گریه ها آرامش وقت بی قراری های مدام عاشقانه ای هنگام غروب ، وسط میدان جنگ زن یعنی تفسیر جمله ی " دوستت دارم " یعنی خدا هم زیباست، عجب نقاشی خوبی است یعنی فلسفه ی آفرینش یک آغوش خود ِ زندگی ، احساسِ عریان زن یعنی زن ، مادر ، معصومیت تا بی نهایت ......
23 دی 1393
1